دیکشنری
داستان آبیدیک
fleech
flit͡ʃ
فارسی
1
عمومی
::
چاپلوسی كردن، xaoc =) ریشخند كردن، (wheedle
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FLECK
FLECK WITH
FLECKER
FLECKY
FLECTION
FLEDGE
FLEDGELING
FLEDGLING
FLEE
FLEE FROM
FLEE TO
FLEECE
FLEECE, MINKY
FLEECEABLE
FLEECED
FLEECH
FLEECY
FLEER
FLEERINGLY
FLEET
FLEET ADMIRAL
FLEET FOOTED
FLEET MANAGEMENT
FLEET OF FOOT
FLEET OILERS
FLEETING
FLEETING GLANCE
FLEETLY
FLEETNESS
FLEGE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید