flotation

flote͡iʃən


فارسی

1 عمومی:: شناوری‌، شناورسازی‌، راه‌ اندازی‌، بجری، دایرسازی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code