دیکشنری
داستان آبیدیک
flunky
flʌŋki
فارسی
1
عمومی
::
مامور جزء، غیر ماهر، پادو، نوكر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FLUIDIZED BED DRYERS
FLUKE
FLUKEWORM
FLUKEY
FLUKILY
FLUKY
FLUME
FLUMMERY
FLUMMOX
FLUMP
FLUNG
FLUNK
FLUNK OUT
FLUNKEY
FLUNKEYISM
FLUNKY
FLUOR
FLUORESCE
flUORESCEIN
FLUORESCENCE
FLUORESCENCE EMISSION
FLUORESCENCE IN SITU HYBRIDIZATION
FLUORESCENCE MICROSCOPE
FLUORESCENCE RESONANCE ENERGY TRANSFER
FLUORESCENT
flUORESCENT DYE
FLUORIDATE
FLUORIDE
FLUORIDE ION MONITOR
FLUORINATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید