دیکشنری
داستان آبیدیک
foramen
fɔɹəmen
فارسی
1
عمومی
::
مجرا، روزنه، مخرج، (تش) سوراخ، ثقبه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FOR THE TIME BEING
FOR TROUBLE
FOR TWO CENTS
FOR TWO WEEKS
FOR VERY LITTLE MONEY
FOR WANT OF A NAIL THE SHOE WAS LOST
FOR WHAT IT'S WORTH
FOR YEARS RUNNING
FOR YOUR INFORMATION
FORA
FORAGE
FORAGE BRASSICA
FORAGING ACTIVITY
FORAGING TURTLE
FORAM
FORAMEN
FORAMEN LACERUM
FORAMEN MAGNUM
FORAMEN OVAL
FORAMEN OVALE
FORAMEN ROTUNDUM
FORAMEN SPINOSUM
FORAMINATE
FORAMINATED
FORAMINIFER
FORAMINIFEROUS
FORAND
FORASMUCH AS
FORAY
FORB
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید