دیکشنری
داستان آبیدیک
foremother
fɔɹmʌðəɹ
فارسی
1
عمومی
::
مادر مادر بزرگ، جده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FOREIGNNESS
FOREING CURRENCY
FOREJUDGE
FOREKNOW
FOREKNOWLEDGE
FORELADY
FORELAND
FORELEG
FORELIMB
FORELOCK
FOREMAN
FOREMANSHIP
FOREMAST
FOREMILK
FOREMOST
FOREMOTHER
FORENAME
FORENAMED
FORENOON
FORENSIC
FORENSIC ACCOUNTING
FORENSIC AUDIT
FORENSIC AUDITORS
FORENSIC LAB
FORENSIC MEDICINE
FORENSIC SERVICE PROVIDER
FORENSIC TESTING
FORENSICS
FOREORDAIN
FOREORDAINMENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید