دیکشنری
داستان آبیدیک
fracted
fɹæktɪd
فارسی
1
عمومی
::
شكسته، منكسر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FOXGLOVE
FOXHOLE
FOXHOUND
FOXHUNT
FOXINESS
FOXTAIL LILY
FOXTAIL MILLET
FOXTROT
FOXY
FOY
FOYER
FRA
FRACAS
FRACKING
FRACMENTATION
FRACTED
FRACTILE
FRACTION
FRACTIONAL
FRACTIONAL ANISOTROPY
FRACTIONAL CURRENCY
FRACTIONAL DIFFERENTIAL
FRACTIONAL DISTILLAT
FRACTIONAL DISTILLATION
FRACTIONAL FACTORIAL DESIGN
FRACTIONAL FLOW EQUATION
FRACTIONAL PART
FRACTIONAL SCALE
FRACTIONAL YEAR DEPRECIATION
FRACTIONALIZE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید