داستان آبیدیک

foyer

fɔ͡iəɹ


فارسی

1 عمومی:: سرسرای‌ تاتر، راهرو بزرگ‌، مركز اجتماع‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. entrance, reception | cinema, hospital, hotel, school, station, theatre | crowded, deserted PREP. across the ~, in the ~ We arranged to meet up in the foyer of the Hyatt hotel.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code