دیکشنری
داستان آبیدیک
glary
gləɹi
فارسی
1
عمومی
::
دارای تشعشع
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GLANDULAR SECRETIONS
GLANDULAR SWELLING
GLANDULATION
GLANDULE
GLANDULIFEROUS
GLANDULOSE
GLANDULOUS
GLANS
GLARE
GLARE AT
GLARE DOWN ON
GLARING
GLARINGLY
GLARINGNESS
GLARNIG
GLARY
GLASGOW COMA SCALE
GLASNOST
GLASS
GLASS BLOWER
GLASS BLOWING
GLASS CASE
GLASS CEILING
GLASS CEILING PHENOMENON
GLASS CERAMIC
GLASS CLOTH
GLASS CUTTER
GLASS DUST
GLASS EYE
GLASS EYED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید