دیکشنری
داستان آبیدیک
gleanings
glinɪŋz
فارسی
1
عمومی
::
ریزه، خوشه چینی كردن، ته مانده درو، فراری
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GLAZE OVER
GLAZED CERAMIC
GLAZED TILE
GLAZIER
GLAZIER'S PUTTY
GLAZIERY
GLAZING
GLAZING BAR
GLAZY
GLEAM
GLEAM WITH
GLEAMY
GLEAN
GLEAN FROM
GLEANER
GLEANINGS
GLEBE
GLEBY
GLEDE
GLEE
GLEE CLUB
GLEED
GLEEFUL
GLEEFULLY
GLEEK
GLEEMAN
GLEESOME
GLEET
GLEETY
GLEG
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید