دیکشنری
داستان آبیدیک
granulous
gɹænjələs
فارسی
1
عمومی
::
دانه دانه، جودانه، دان دان
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRANULATED GLASS
GRANULATED SUGAR
GRANULATION
GRANULATION TISSUE
GRANULATION TISSUE FORMATION
GRANULE
GRANULET
GRANULIFEROUS
GRANULIFORM
GRANULITE
GRANULOCYTE MACROPHAGE COLONY STIMULATING FACTOR
GRANULOMA
GRANULOMA PYOGENIC
GRANULOMAS
GRANULOSE
GRANULOUS
GRAPE
GRAPE EATER
GRAPE HOPPER
GRAPE HOUSE
GRAPE LOUSE
GRAPE SHOT
GRAPE STONE
GRAPE SUGAR
GRAPEFRUIT
GRAPERY
GRAPEVINE
GRAPH
GRAPH CLUSTERING
GRAPH FOLLOWER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید