دیکشنری
داستان آبیدیک
griffon
gɹɪfən
فارسی
1
عمومی
::
(griffin) یكجور لاشخور، اشتر، گاو، عنقا
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRIDDLE
GRIDDLE CAKE
GRIDE
GRIDIRON
GRIEF
GRIEFLESS
GRIESEN
GRIEVANCE
GRIEVANCE MECHANISM
GRIEVE
GRIEVE FOR
GRIEVE OVER
GRIEVOUS
GRIEVOUSLY
GRIFFIN
GRIFFON
GRIFT
GRIFTER
GRIG
GRILL
GRILL PAN
GRILLAGE
GRILLE
GRILLED
GRILLWORK
GRILSE
GRIM
GRIM REAPER
GRIMACE
GRIMALKIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید