دیکشنری
grimly
gɹɪmli
فارسی
1
عمومی
::
مهیبانه، باسیمای بد، ترسناكانه، باقیافه شوم یا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRIG
GRILL
GRILL PAN
GRILLAGE
GRILLE
GRILLED
GRILLWORK
GRILSE
GRIM
GRIM REAPER
GRIMACE
GRIMALKIN
GRIME
GRIMILY
GRIMINESS
GRIMLY
GRIMNESS
GRIMY
GRIN
GRIN AND BEAR IT
GRIN AT
GRIN FROM EAR TO EAR
GRIN LIKE A CHESHIRE CAT
GRIND
GRIND AWAY
GRIND DOWN
GRIND INTO
GRIND ON
GRIND OUT
GRIND TO
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید