داستان آبیدیک

grime

gɹa͡im


فارسی

1 عمومی:: چرك‌ كردن‌، چرك‌ سیاه‌ كردن‌، دوده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + GRIME be covered in/with PHRASES a layer of grime Over the years, the painting has become covered in a thick layer of grime

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code