دیکشنری
داستان آبیدیک
grume
gɹum
فارسی
1
عمومی
::
دلمه خون، مایع چسبناك، لخته خون، خون بسته
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRUESOME
GRUESOMELY
GRUESOMENESS
GRUFF
GRUFF AS A BEAR
GRUFFLY
GRUFFNESS
GRUM
GRUMBLE
GRUMBLE ABOUT
GRUMBLE AT
GRUMBLER
GRUMBLING
GRUMBLING IN THE STO
GRUMBLINGLY
GRUME
GRUMMET
GRUMOUS
GRUMP
GRUMPILY
GRUMPINESS
GRUMPISH
GRUMPY
GRUNT
GRUNT OUT
GRUNT WORK
GRUNTER
GRUYERE CHEESE
GRYPHON
GRYSBOK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید