دیکشنری
داستان آبیدیک
gushing
gʌʃɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
س، بیرون ریزنده، جوش زننده، غرا، تندجاری شونده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GUNTERSSCALE
GUNWALE
GUPPY
GURGE
GURGITATION
GURGLE
GURKHA
GURNARD
GURNET
GURRY
GURU
GUSH
GUSH OVER
GUSH WITH
GUSHER
GUSHING
GUSHINGLY
GUSHY
GUSSET
GUSSET NEEDLES
GUSSET PLATE
GUSSIED UP
GUSSY UP
GUST
GUST TUNNEL
GUSTABLE
GUSTATION
GUSTATIVE
GUSTATORIAL
GUSTATORY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید