دیکشنری
داستان آبیدیک
gyromagnetic
d͡ʒa͡iɹəmægnɛtɪk
فارسی
1
عمومی
::
وابستهبه خواص مغناطیسی جسم الكتریكی چرخنده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GYPSY MOTH
GYRAL
GYRANT
GYRATE
GYRATION
GYRATOR
GYRATORY
GYRATORY SEPARATORS
GYRE
GYRENE
GYRFALCON
GYRINGLY
GYROCOMPASS
GYROGRAPH
GYROIDAL
GYROMAGNETIC
GYROMANCY
GYROPLANE
GYROSCOPE
GYROSTABILIZER
GYROSTAT
GYROSTATOCS
GYROTROPIC
GYRUS
GYVE
H
H SUPPORT
H!
H2H
H2O STANDS FOR WATER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید