دیکشنری
داستان آبیدیک
halting
hɔltɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
سكته دار، مكث دار، غیر مداوم
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HALOBIONT
HALOGEN CYLINDRICAL STEEL FRAME
HALOGETON
HALOID
HALOMORPHIC
HALOPHILE
HALOPHILOUS
HALOPHYTE
HALSIE
HALSTON WOMAN
HALT
HALT!
HALTER
HALTER BREAK
HALTERBREAK
HALTING
HALTING PLACE
HALTINGLY
HALUCINOGENIC
HALVE
HALVERS
HALVES
HALVING
HALYARD
HAM
HAM FISTED
HAM HANDED
HAM UP
HAMADRYAD
HAMAS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید