دیکشنری
داستان آبیدیک
haloid
he͡ilɔ͡id
فارسی
1
عمومی
::
جسم نمكی، نمكی، دارای تركیب نمك، مانندنمك
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HALLUCINATE
HALLUCINATION
HALLUCINATORY
HALLUCINOSIS
HALLUCINOUS
HALLUX
HALLUX ABDUCTOR VALGUS
HALLUX VALGUS
HALLWAY
HALM
HALMA
HALO
HALOBIONT
HALOGEN CYLINDRICAL STEEL FRAME
HALOGETON
HALOID
HALOMORPHIC
HALOPHILE
HALOPHILOUS
HALOPHYTE
HALSIE
HALSTON WOMAN
HALT
HALT!
HALTER
HALTER BREAK
HALTERBREAK
HALTING
HALTING PLACE
HALTINGLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید