داستان آبیدیک

headlong


فارسی

1 عمومی:: بی‌ پروا، بادست‌ پاچگی‌، سربجلو، تند، باكله‌، سراسیمه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بدون فکر و بررسی، با کله

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. impetuous: We made a headlong rush for the food.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code