دیکشنری
داستان آبیدیک
hieromancy
ha͡iɹomənsi
فارسی
1
عمومی
::
طالع بینی ازروی قربانی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HIERARCHIES AND STRUGGLES
HIERARCHISM
HIERARCHY
HIERARCHY OF ACTIVITIES
HIERARCHY OF CLUSTER HEADS
HIERATIC
HIEROCRACY
HIERODULE
HIEROGLYPH
HIEROGLYPHIC
HIEROGLYPHICALLY
HIEROGLYPHY
HIEROGRAM
HIEROLATRY
HIEROLOGY
HIEROMANCY
HIEROPHANT
HIGGLE
HIGGLEDY PIGGLEDY
HIGH
HIGH DIMENSIONAL
HIGH ADMINISTRATIVE COURT
HIGH ALERT
HIGH ALTITUDE CEREBRAL EDEMA
HIGH ALTITUDE LONG ENDURANCE
HIGH ALTITUDE LONG ENDURANCE AIRCRAFT
HIGH ALTITUDE PLATFORM
HIGH AND DRY
HIGH AND LOW
HIGH AND MIGHTY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید