دیکشنری
داستان آبیدیک
hospitalize
hɑspɪtla͡iz
فارسی
1
عمومی
::
بستری شدن، در بیمارستان، بستری كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HOSGHEAD
HOSIERY
HOSPICE
HOSPITABLE
HOSPITAL
HOSPITAL ACQUIRED INFECTION
HOSPITAL ADMISSION
HOSPITAL OWNERSHIP
HOSPITAL UPGRADE 1
HOSPITAL WASTE MANAGEMENT
HOSPITALER
HOSPITALITY
HOSPITALITY INDUSTRY
HOSPITALITY SUITE
HOSPITALIZATION
HOSPITALIZE
HOST
HOST COMPONENT
HOST GOVERNMENT
HOST MATRIX
HOST NATION
HOST ROCK
HOST/HOSTESS
HOST/HOSTESS AREA
HOSTAGE
HOSTAGE DISPUTE
HOSTEL
HOSTELER
HOSTELRY
HOSTESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید