داستان آبیدیک

humid

hjumɪd


فارسی

1 عمومی:: بخاردار، نم‌، ابدار، تر، نمناك‌، مرط‌وب‌، نمدار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. muggy: The weather was hot and humid., adj. air contains high amount of water vapor: The weather at time was somewhat humid.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code