دیکشنری
داستان آبیدیک
ignitable
ɪgna͡itəbəl
فارسی
1
عمومی
::
سوزنده، قابل احتراق، اتش گیر، بر افروختنی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IFRS
IFRS TAXONOMY
IFS BROKER
IGBT BASED RECTIFIER
IGF1
IGFA ( INTERNATIONAL GAME FISH ASSOCIATION )
IGLOO
IGLU
IGNEOUS
IGNEOUS ROCK
IGNEOUS ROCKS
IGNESCENT
IGNI
IGNIFY
IGNISFATUUS
IGNITABLE
IGNITE
IGNITER
IGNITIBLE
IGNITION
IGNITION SYSTEM
IGNITOR
IGNOBLE
IGNOBLENESS OR IGNOB
IGNOBLY
IGNOMINIOUS
IGNOMINIOUSLY
IGNOMINY
IGNORAMUS
IGNORANCE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید