دیکشنری
داستان آبیدیک
impale
ɪmpe͡il
فارسی
1
عمومی
::
چهار میل كردن، سوراخ كردن، بر چوب اویختن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMPACT LOADING
IMPACT ON
IMPACT PRINTER
IMPACT STUDIES
IMPACT TEST
IMPACTED
IMPACTED TOOTH
IMPACTION
IMPAINT
IMPAIR
IMPAIR LYMPHOCYTE
IMPAIRED ASSETS
IMPAIRMENT
IMPAIRMENT OF VALUE
IMPAIRMENT TESTING
IMPALE
IMPALE ON
IMPALEMENT
IMPALPABILITY
IMPALPABLE
IMPALPABLY
IMPALUDISM
IMPANATE
IMPANEL
IMPARADISE
IMPARIAL
IMPARISYLLABIC
IMPARITY
IMPARK
IMPARLANCE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید