دیکشنری
داستان آبیدیک
imperfectly
ɪmpɜɹfɪktli
فارسی
1
عمومی
::
بطور معیوب، بد، بطور ناتمام، بطور ناقص
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMPERATIVELY
IMPERATIVENESS
IMPERATIVES
IMPERATOR
IMPERATORIAL
IMPERCEIVABLE
IMPERCEPTIBILITY
IMPERCEPTIBLE
IMPERCEPTIBLY
IMPERCEPTIVE
IMPERCIPIENT
IMPERFECT
IMPERFECT COMPETITION
IMPERFECTION
IMPERFECTIVE
IMPERFECTLY
IMPERFORABLE
IMPERFORATE
IMPERIAL
IMPERIAL ARCHIVE
IMPERIAL GALLON
IMPERIAL INSTITUTE
IMPERIAL MOTH
IMPERIAL SCHOOL OF MILITARY ENGINEERING
IMPERIALISM
IMPERIALIST
IMPERIALIST COMPETITIVE ALGORITHM
IMPERIALISTIC
IMPERIALIZE
IMPERIALLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید