دیکشنری
imperialize
ɪmpiɹiəla͡iz
فارسی
1
عمومی
::
بصورتامپراطوریدر اوردن، دارایاختیاراتامپراطور
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMPERFECTION
IMPERFECTIVE
IMPERFECTLY
IMPERFORABLE
IMPERFORATE
IMPERIAL
IMPERIAL ARCHIVE
IMPERIAL GALLON
IMPERIAL INSTITUTE
IMPERIAL MOTH
IMPERIAL SCHOOL OF MILITARY ENGINEERING
IMPERIALISM
IMPERIALIST
IMPERIALIST COMPETITIVE ALGORITHM
IMPERIALISTIC
IMPERIALIZE
IMPERIALLY
IMPERIL
IMPERIOUS
IMPERIOUSLY
IMPERIOUSNESS
IMPERISHABILITY
IMPERISHABLE
IMPERISHABLY
IMPERIUM
IMPERMANENCE
IMPERMANENCY
IMPERMANENT
IMPERMANENT LOSS
IMPERMANENT LOSSES
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید