دیکشنری
داستان آبیدیک
implied
ɪmpla͡id
فارسی
1
عمومی
::
ضمنی، ضمنا، مفهوم
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMPLICATE ORDER
IMPLICATION
IMPLICIT
IMPLICIT AGREEMENT
IMPLICIT ASSOCIATION TEST
IMPLICIT FEEDBACK
IMPLICIT FUNCTION
IMPLICIT GUARANTEE
IMPLICIT MOTIVATION
IMPLICIT OBEDIENCE
IMPLICIT PROTOCOLS
IMPLICIT RISK APPETITE
IMPLICIT VIGILANCE POSTULATE
IMPLICITLY
IMPLICITNESS
IMPLIED
IMPLIED INTEREST RATE
IMPLIED RETURN
IMPLIED VOLATILITY
IMPLIEDLY
IMPLODE
IMPLORATION
IMPLORE
IMPLORINGLY
IMPLOSION
IMPLUVIUM
IMPLY
IMPO
IMPOLICY
IMPOLITE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید