inclement

ɪnklɛmənt


فارسی

1 عمومی:: بی‌ اعتدال‌، شدید

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. stormy: They trained indoors during inclement weather.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code