دیکشنری
included
ɪnkludɪd
فارسی
1
عمومی
::
تو گذاشته، تو مانده، دور گرفتهشده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INCLINED
INCLINED FLOW
INCLINED PLANE
INCLINED TO
INCLINING
INCLINOMETER
INCLIP
INCLOSE
INCLOSURE
INCLUDABLE
INCLUDE
INCLUDE AMONG
INCLUDE IN
INCLUDE IN THE BARGAIN
INCLUDE OUT
INCLUDED
INCLUDIBLE
INCLUDING
INCLUDING BUT NOT LIMITED TO
INCLUSION
INCLUSION CRITERIA
INCLUSION CRITERION
INCLUSIONARY
INCLUSIONARY PROCESS
INCLUSIVE
INCLUSIVE GROWTH
INCLUSIVE OR
INCLUSIVELY
INCLUSIVENESS
INCLUSIVISM
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید