دیکشنری
داستان آبیدیک
industrially
ɪndʌstɹiəli
فارسی
1
عمومی
::
از لحاظ پیشهو هنر، از لحاظ صنعتو كار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INDUSTRIAL SYMBIOSIS
INDUSTRIAL TYRE
INDUSTRIAL UNION
INDUSTRIAL USER
INDUSTRIAL VALUE CHAIN
INDUSTRIAL WASTE
INDUSTRIAL WASTEWATER OUTFALL
INDUSTRIAL WEALTH
INDUSTRIALISATION
INDUSTRIALISING
INDUSTRIALISM
INDUSTRIALIST
INDUSTRIALIZATION
INDUSTRIALIZE
INDUSTRIALIZED NATION
INDUSTRIALLY
INDUSTRIOUS
INDUSTRIOUS HABIT
INDUSTRIOUSLY
INDUSTRIOUSNESS
INDUSTRY
INDUSTRY AND TRADE OF RUSSIA
INDUSTRY ATTRACTIVENESS
INDUSTRY AUDIT GUIDES
INDUSTRY AVERAGE
INDUSTRY CLUSTER
INDUSTRY LIFE CYCLE
INDUSTRY PECULIARITIES
INDUSTRY PRACTICE
INDUSTRY PRACTICES
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید