دیکشنری
داستان آبیدیک
infamize
ɪnfəma͡iz
فارسی
1
عمومی
::
رسوا كردن، بدنامكردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INEXTENSIBILITY
INEXTENSIBLE
INEXTENSO
INEXTINCT
INEXTINGUISHABLE
INEXTINGUISHABLY
INEXTREMIS
INEXTRICABLE
INEXTRICABLY
INFALLIBILISM
INFALLIBILIST
INFALLIBILITY
INFALLIBLE
INFALLIBLY
INFALLING
INFAMIZE
INFAMONIZE
INFAMOUS
INFAMOUSLY
INFAMY
INFANCY
INFAND
INFANDOUS
INFANT
INFANT INDUSTRY
INFANT SCHOOL
INFANTA
INFANTE
INFANTICIDAL
INFANTICIDE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید