دیکشنری
inflective
ɪnflɛktɪv
فارسی
1
عمومی
::
صرف شدنی، قابل صرف، صرفی، منصرف
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INFLATABLE
INFLATE
INFLATE WITH
INFLATED
INFLATED BLADDER
INFLATER
INFLATION
INFLATION EXPECTATIONS
INFLATION INDEXED SECURITY
INFLATION RATE
INFLATIONISM
INFLATOR
INFLECT
INFLECTED VERB
INFLECTION
INFLECTIVE
INFLEXED
INFLEXIBILITY
INFLEXIBLE
INFLEXIBLY
INFLEXION
INFLEXIONAL
INFLEXIONALESS
INFLICT
INFLICT ON
INFLICTABLE
INFLICTER
INFLICTION
INFLICTIVE
INFLICTOR
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید