دیکشنری
inquitous
ɪnkwɪtəs
فارسی
1
عمومی
::
غیر عادلانه، شریرانه، ناحق، زشت، شریر، نابكار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INQUIRY OF THE CLIENT'S ATTORNEY
INQUIRY OFFICE
INQUIRY STATION
INQUIRY TESTS
INQUIRY UNIT
INQUISITE
INQUISITION
INQUISITIONAL
INQUISITIONIST
INQUISITIVE
INQUISITIVELY
INQUISITIVENESS
INQUISITOR
INQUISITORIAL
INQUISITORIAL PROCED
INQUITOUS
INROAD
INROADS
INRUPTION
INRUSH
INRUSH CURRENT
INS AND OUTS
INSAGACITY
INSALIVATE
INSALIVATION
INSALUBRIOUS
INSALUBRITY
INSALUTARY
INSANE
INSANE ASYLVM
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید