دیکشنری
insalutary
ɪnsæljətɛɹi
فارسی
1
عمومی
::
ناسودمند، تاثیر روحی، فاقد تاثیراجتماعی، بیفایده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INQUISITOR
INQUISITORIAL
INQUISITORIAL PROCED
INQUITOUS
INROAD
INROADS
INRUPTION
INRUSH
INRUSH CURRENT
INS AND OUTS
INSAGACITY
INSALIVATE
INSALIVATION
INSALUBRIOUS
INSALUBRITY
INSALUTARY
INSANE
INSANE ASYLVM
INSANE ROOT
INSANELY
INSANITARY
INSANITATION
INSANITY
INSATIABILITY
INSATIABLE
INSATIATE
INSCIENCE
INSCIENT
INSCONCE
INSCRIBABLE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید