دیکشنری
insectean
ɪnsɛktin
فارسی
1
عمومی
::
حشرهای، حشرهدار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INSCRIPTION
INSCRIPTIONS
INSCRIPTIVE
INSCROLL
INSCRUTABILITY
INSCRUTABLE
INSCRUTABLY
INSCRVTABLE
INSCULP
INSEAM
INSECT
INSECT HOLE
INSECT POWDER
INSECTARIUM
INSECTARY
INSECTEAN
INSECTICIDAL
INSECTICIDE
INSECTIFUGE
INSECTILE
INSECTION
INSECTIVORA
INSECTIVORE
INSECTIVOROUS
INSECTOLOGIST
INSECTOLOGY
INSECURE
INSECURE AVOIDANT
INSECURE PARENTAL ATTACHMENT
INSECURELY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید