دیکشنری
داستان آبیدیک
insecurely
ɪnsəkjuɹli
فارسی
1
عمومی
::
بطور ناامن، بطورسست، بطور نامحفوظ
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INSECTARY
INSECTEAN
INSECTICIDAL
INSECTICIDE
INSECTIFUGE
INSECTILE
INSECTION
INSECTIVORA
INSECTIVORE
INSECTIVOROUS
INSECTOLOGIST
INSECTOLOGY
INSECURE
INSECURE AVOIDANT
INSECURE PARENTAL ATTACHMENT
INSECURELY
INSECURITY
INSEMINATE
INSEMINATION
INSEMINATOR
INSENESCIBLE
INSENSATE
INSENSIBILITY
INSENSIBLE
INSENSIBLE TO PITY
INSENSIBLE WATER LOSS
INSENSIBLY
INSENSITIVE
INSENSITIVENESS
INSENSITIVITY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید