Inseminate

ɪnsɛməne͡it


فارسی

1 عمومی:: ابستن‌ كردن‌، كاشتن‌، افشاندن‌، تلقیح‌ كردن‌، پاشیدن‌

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code