دیکشنری
داستان آبیدیک
inspissation
ɪnspa͡izse͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
قوام، سفتی، غلیظ سازی، غلظت، قواماوری
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INSPIRATIONAL
INSPIRATIONIST
INSPIRATOR
INSPIRATORY
INSPIRE
INSPIRE IN
INSPIRE WITH
INSPIRED
INSPIRED BOOKS
INSPIRED BY ARTICLE
INSPIRING
INSPIRIT
INSPIRITING
INSPISSATE
INSPISSATED JUICE
INSPISSATION
INSTABILITY
INSTABILITY BEHAVIOUR
INSTABLE
INSTAFOLLOWERS
INSTAL
INSTALL
INSTALL AS
INSTALL BASE
INSTALL IN
INSTALLATION
INSTALLATION ART
INSTALLATION AUDIT
INSTALLATION COSTS
INSTALLATION DATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید