دیکشنری
داستان آبیدیک
instrumentality
ɪnstɹəmentælɪti
فارسی
1
عمومی
::
واسطه، وسیله، دستیاری
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INSTRUMENT HOLD
INSTRUMENT LANDING SYSTEM
INSTRUMENTAL
INSTRUMENTAL AGGRESSION
INSTRUMENTAL AGGRESSIVE
INSTRUMENTAL ASSOCIATIONS
INSTRUMENTAL DRAWING
INSTRUMENTAL FUNCTION
INSTRUMENTAL HELP
INSTRUMENTAL IN
INSTRUMENTAL POLICY LEARNING
INSTRUMENTAL SEISMOLOGY
INSTRUMENTAL VARIABLE
INSTRUMENTALISM
INSTRUMENTALIST
INSTRUMENTALITY
INSTRUMENTALITY THEORY
INSTRUMENTALLY
INSTRUMENTATION
INSTRUMENTATION DIAGRAM
INSTRUMENTMAN
INSTRUMENTS OF PERCU
INSUBJECTION
INSUBMISSION
INSUBORDINATE
INSUBORDINATION
INSUBSTANTIAL
INSUBSTATIALITY
INSUFFERABLE
INSUFFERABLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید