دیکشنری
داستان آبیدیک
intellective
ɪntlɛktɪv
فارسی
1
عمومی
::
هوشی، عقلی، عقلانی، باهوش
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTEGRATIVE THINKING
INTEGRATIVISM
INTEGRATOR
INTEGRITY
INTEGRITY COALITIONS
INTEGRITY COMMISSION
INTEGRITY FORM
INTEGRITY PACTS
INTEGROUS PERSON
INTEGUMENT
INTEGUMENTARY
INTEGUMENTARY SYSTEM
INTELLECT
INTELLECT STATS
INTELLECTION
INTELLECTIVE
INTELLECTRONICS
INTELLECTUAL
INTELLECTUAL BACKGROUND
INTELLECTUAL BRAND EXPERIENCE
INTELLECTUAL CAPITAL
INTELLECTUAL CHALLENGES
INTELLECTUAL DEVELOPMENTAL DISORDER
INTELLECTUAL DISABILITY
INTELLECTUAL ENTERPRISE
INTELLECTUAL GROUNDING
INTELLECTUAL MINORITY
INTELLECTUAL PROPERTY
INTELLECTUAL PROPERTY (IP)
INTELLECTUAL PROPERTY RIGHT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید