دیکشنری
interlap
ɪntəɹlæp
فارسی
1
عمومی
::
چگونگیچند چیز كهنیمهنیمهرویهمقرار میگیرند
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERJACENT
INTERJECT
INTERJECT INTO
INTERJECTION
INTERJECTIONAL
INTERJECTIONALLY
INTERJECTORY
INTERKNIT
INTERLACE
INTERLACE WITH
INTERLACED
INTERLACEMENT
INTERLACING
INTERLACING ARCHES
INTERLAMINATE
INTERLAP
INTERLARD
INTERLAYER
INTERLEAF
INTERLEAVE
INTERLEAVED
INTERLEAVED MEMORY
INTERLEAVED PRACTICE
INTERLEAVING
INTERLEUKIN
INTERLEUKIN CONVERTING ENZYME
INTERLINE
INTERLINEAR
INTERLINEATION
INTERLINING
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید