دیکشنری
interpellant
ɪntəɹpɛlənt
فارسی
1
عمومی
::
استیضاح كننده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTEROCEPTIVE
INTEROCEPTIVE EXPOSURE
INTEROFFICE
INTEROFFICE TRUNK
INTEROGATION MARK
INTEROPAROUS POLYCARPIC
INTEROPERABILITY
INTEROPERABLE
INTEROPERABLITY
INTEROPERATION LAYER
INTERORGANIZATIONAL ALLIANCES
INTEROSCULATE
INTEROSCULATION
INTEROSSEOUS MEMBRANE
INTERPAGE
INTERPELLANT
INTERPELLATE
INTERPELLATION
INTERPELLATOR
INTERPENETRATE
INTERPENETRATION
INTERPERSONAL
INTERPERSONAL ADJECTIVE SCALES
INTERPERSONAL COMMUNICATION
INTERPERSONAL FACTORS
INTERPERSONAL INTERACTIONS
INTERPERSONAL KNOWLEDGE
INTERPERSONAL SKILL
INTERPERSONAL TOUCH
INTERPHASE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید