دیکشنری
داستان آبیدیک
interprovincial
ɪntəpɹovɪnʃəl
فارسی
1
عمومی
::
واقعدر میانولایاتیا شهرستانها
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERPRETERSHIP
INTERPRETIVE
INTERPRETIVE ALTERING RULE
INTERPRETIVE DISPUTE
INTERPRETIVE EVIDENCE
INTERPRETIVE EXECUTION FACILITY
INTERPRETIVE LANGUAGE
INTERPRETIVE PANELS
INTERPRETIVE PROGRAM
INTERPRETIVE RULE
INTERPRETIVE STONE
INTERPRETIVE STRUCTURAL MODELLING(ISM)
INTERPRETIVE STRUCTURE MODELLING
INTERPRETIVE THEORY
INTERPRETIVIST
INTERPROVINCIAL
INTERPUPILLARY
INTERPUPILLARY DISTANCE
INTERRACE
INTERRACIAL
INTERRECORD GAP
INTERREGNUM
INTERRELATE
INTERRELATED
INTERRELATION
INTERRELATIONSHIP
INTERREPULSION
INTERREX
INTERRITY
INTERROGARIVE PRONOU
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید