AbiDic.com
  • دیکشنری

intramontane

ɪntɹəmɑnte͡ini


فارسی

1 عمومی:: واقع‌در كوهستان‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTRACLOUD FLASH
INTRACRANIAL
INTRACRANIAL HEMORRHAGE
INTRACTABILITY
INTRACTABLE
INTRACTABLY
INTRACTILE
INTRADERMAL
INTRADERMIC
INTRADOS
INTRALOGICAL
INTRALOGISTIC
INTRAMEDULLAR
INTRAMERCURIAL
INTRAMOLECULAR
INTRAMONTANE
INTRAMURAL
INTRAMUSCULAR
INTRAMUSCULAR INJECTION
INTRANASAL
INTRANATIONAL
INTRANET
INTRANSIGEANCE
INTRANSIGENCE
INTRANSIGENCY
INTRANSIGENT
INTRANSITIVE
INTRANSITIVE REALM
INTRANSITIVELY
INTRANT

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط