دیکشنری
invitee
ɪnva͡iti
فارسی
1
عمومی
::
مدعو، شخصدعوتشده، شحصخوانده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INVISCATE
INVISCID
INVISIBILITY
INVISIBLE
INVISIBLE ASSETS
INVISIBLE EXPORTS
INVISIBLENESS
INVISIBLY
INVITATION
INVITATORY
INVITE
INVITE INTO
INVITE OUT
INVITE OVER
INVITE TO
INVITEE
INVITING
INVITINGLY
INVITINGNESS
INVOCATE
INVOCATION
INVOCATION LINK
INVOCATORY
INVOICE
INVOICE CONFIRMATION
INVOICING
INVOKE
INVOKE ON
INVOLUCEL
INVOLUCRATE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید