دیکشنری
irrelation
ɜɹəle͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
بینسبتی، بیارتباطی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IRREFUTABLE
IRREFUTABLY
IRREGARDLESS
IRREGULAR
IRREGULAR BONE
IRREGULAR FORCES
IRREGULAR GAINS
IRREGULAR GEOMETRY
IRREGULAR ITEMS
IRREGULAR LOSSES
IRREGULARITIES
IRREGULARITY
IRREGULARLY
IRREGULARLY‐SPACED DATA
IRREGULARS
IRRELATION
IRRELATIVE
IRRELATIVELY
IRRELEVANCE
IRRELEVANCY
IRRELEVANT
IRRELEVANTLY
IRRELIEVABLE
IRRELIGION
IRRELIGIONIST
IRRELIGIOUS
IRRELIGIOUSLY
IRREMEABLE
IRREMEDIABLE
IRREMEDIABLENESS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید