kalendar

ke͡iləndəɹ


فارسی

1 عمومی:: گاه‌نما، تقویم‌، سالنما، صورت‌، فهرست‌، سالنامه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code