دیکشنری
داستان آبیدیک
kiddle
kɪdəl
فارسی
1
عمومی
::
بندتوردار، سدماهی گیری، برای ماهی گیری
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
KICKSHAW
KICKSTARTER
KICKSY WICKSY
KICKY WICKY
KID
KID ABOUT
KID AROUND
KID GLOVE
KID GLOVES
KID LEATHER
KID SKIN
KID STUFF
KID THE PANTS OFF
KIDDING
KIDDING ASIDE
KIDDLE
KIDNAP
KIDNAPPER
KIDNDERGARTNER
KIDNEY
KIDNEY BEAN
KIDNEY POTATO
KIDNEY WARD
KIDS
KID'S STUFF
KID'S SWIMWEAR
KIEF
KIER
KIESELGUHR
KIESSELBACH PLEXUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید