دیکشنری
kirschwasser
kɜɹʃwɑsəɹ
فارسی
1
عمومی
::
یكجور عرقالبالو
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
KIP
KIPCHAK
KIPJAK
KIPPAGE
KIPPER
KIPSKIN
KIRGHIZ
KIRIBATI
KIRK
KIRKMAN
KIRKYARD
KIRLI
KIRMESS
KIRN
KIRSCH
KIRSCHWASSER
KIRTLE
KISH ISLAND
KISHLAK
KISMET
KISS
KISS AND MAKE UP
KISS AND TELL
KISS ASS
KISS AWAY
KISS GOOD BYE
KISS IN THE RING
KISS ME QUICK
KISS OF DEATH
KISS OFF
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید