دیکشنری
lagune
ləgun
فارسی
1
عمومی
::
دریاچه، مرداب، جایكمگود در دریا نزدیك بهكرانه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LAGGING INDICATORS
LAGGING STRAND
LAGOMORPH
LAGOMORPHA
LAGOMORPHIC
LAGOMORPHOUS
LAGOON
LAGOPHTHALMIA
LAGRANGE MULTIPLIER
LAGRANGE’S EQUATION
LAGRANGIAN DUAL METHOD
LAGRANGIAN RELAXATION
LAGUE
LAGUE OF NATIONS
LAGUNA
LAGUNE
LAGVT
LAHORE
LAIC
LAICISM
LAICIZE
LAID BACK
LAID FLATWISE
LAID OUT
LAID PAPER
LAID UP
LAID UP IN BED
LAIGH
LAIN
LAIR
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید